پدر جان! دلمان برایت تنگ تنگ تنگ شده است. می بینی با یتیمانت چه می کنند؟ مهربانا! دلمان برای آن زمانها که دست پر مهرت را دراز می کردی و بر سر ملت می کشیدی تنگ شده است، که با وجود آن دستِ مسیحایی کسی جرأت نمی کرد به صورت فرزندانت سیلی بزند. دلمان هوای صدایِ امید بخشت را کرده است که با شنیدنش قرص و محکم میشد که هیچ احدی جرأت نمی کرد بر سر ما و ناموس ما فریاد بزند. دلمان برای نگاه هایِ مهربانت لک زده است که برق آن، چشمِ حسودان را کور می کرد و اجازه نمی داد کسی نگاه چپ به نور چشمانت بیندازد. اماما! ای کاش خداوند تو را عمر خضر می داد و اکنون در کنار ما بودی و از آن جمله های نابت باز هم برای ما می گفتی. |