استاد کاکایی در یکی از پُستهای وبلاگش مطلبی رو نگاشته بود به این مضمون:
حافظ گفت : ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود سهم برابر... شوق متوازن معشوقی و عاشقی... میل هر دو در ما هست ..هم عجب معشوقی داریم هم نیاز عاشقی از این همه دلتنگی به عشق پناه ببریم تا بعد .. "آوار عشق" قلب عاشق و معشوق را به یک اندازه ویران می کند..
من آهنگ توام حالا
تو آواز منی کم کم
به یک اندازه خوشبختیم
به یک اندازه ، مثل هم
به یک اندازه قلب ما
تو این آوار ویرونه
غرور هردومون حتی
به یک اندازه پنهونه
.
.
.
شخصی برای اون کامنت گذاشته بود که :
چه مزخرفاتی!
عشق دیگر چیست؟!
فقط آدمهای حقیرند که عاشق می شوند!
انسانهای بزرگ هیچگاه اسیر نمی شوند!
استاد در پاسخ این کامنت نگاشته اند که:
پاسخ
روزی واعظی در اوج سخنوری بود در باب عشق کسی گفت: خر گم کردم. بپرسید حاضران دانند؟ واعظ گفت: بتمرگ و ادامه داد ....لختی بعدکسی دیگر گفت: آدمهای حقیر عاشق شوند. واعظ گفت: خر که گم کرده بود بیا که یافتیم ...
لینک وبلاگ استاد کاکایی: http://jabbarkakaei.blogfa.com/post-187.aspx
سلام
وبلاگ کاشف بروز است
نکته سنجانه
ما هم از مریدان استادیم اگر قابل بدانند
وبلاگ ما در هوای یار به روز است و منتظر خواندن نظرات گرامیتان هستیم
ع فواد