عشق و سعی ...

 

هاجر

به صحرای عطش

کودک را به "عشق" می سپارد

و خود به "سعی" برمی خیزد

    برای یافتن... 

     در جستجوی آب...

عطش

عطش

آب

آب

نزد کودک باز می گردد،

با دستانی خیس، نه از یافتن آب،

  که از عرق شرمِ نیافتن...

و بعد

صدای آب،

زمزمه ی زمزم...

جاری شدن آب

نه به سعی،

به عشق،

اما پس از سعی!

  

نظرات 1 + ارسال نظر
بی بی جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ب.ظ http://bikarzadeh.blogfa.com/

آفرین...
گاهی انسان کم می آورد که لایکلف الله نفسه

لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا

تا توانگر بر وفق توان خود خرج کند و کسى که روزى‏اش تنگ شده است، در همان حد که خداوند به او بخشیده است خرج کند، خداوند بر هیچ کس جز بر وفق آنچه به او بخشیده است، تکلیف نمى‏کند، زودا که خداوند پس از تنگنا، آسایش مقرر دارد! طلاق-۷

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد